بررسی تاثیرات و ارزیابی عملکرد سرمایه‌گذاری در تحول دیجیتال

مقدمه

ما در دوره تحول دیجیتال هستیم و هیچ شرکتی از اثرات این پدیده مصون نمی­باشد. در هر صنعتی، مشتریان و کارمندان خواهان پویایی و سادگی بیشتر، دسترسی شفاف­تر به انواع اطلاعات و تجربه کاربری لذت­ بخش­ تر می­ باشند. عملیات داخلی نیز با دیجیتالی­ شدن سازمان­ها و مکانیزه­ شدن امور، دچار تحول عمیق شده است. این امر در حوزه­ هایی مانند زنجیره تامین، بازاریابی و فروش نیز تاثیرگذار بوده است.
در صورتی که شما فکر می­کنید شرکت­­تان بایستی در رویکرد خود به دیجیتالی­ سازی، محتاط باشد، بایستی بدانید که حتی اگر شما به آرامی و با دقت بسیار در این مسیر حرکت کنید، رقبایتان این چنین نخواهند بود.

نویسندگان

مسعود ساده دل
 مشاور شرکت مگفا
شهره مهرآسا
مدیرپروژه های فاوا شرکت مگفا

آن‌ها نه تنها جهت جلب نظر مشتریان و یا دستیابی به اطلاعاتی در رابطه با سلایق مشتریان، هزینه خواهند کرد، بلکه بصورت اساسی مدل کسب‌وکار خود را تغییر می­دهند تا بتوانند از مزایای تغییر استراتژی­ های مبتنی بر فروش محصولات فیزیکی به استراتژی­ های پیرامون فروش داده­ها و خدمات از طریق دیجیتال­ سازی، بهره ­مند گردند. براساس مطالعه اخیر فارستر، درصد بالایی از مدیران اجرایی معتقدند که تا سال ۲۰۲۰ تقریبا نیمی از درآمد شرکت­شان تحت تاثیر تحولات دیجیتال خواهد بود. ۳۱ درصد شرکت­ها در سطح جهان و ۴۴ درصد در کانادا،  بیش از ۱۵ درصد از درآمدشان را در حوزه دیجیتال سرمایه ­گذاری می­کنند. در سال ۲۰۱۹، برآورد شده است چیزی در حدود ۲.۱ تریلیون دلار در بحث تحول دیجیتال، خرج شده باشد. این حجم عظیم سرمایه ­گذاری، ریسک­ های بزرگی نیز بهمراه خواهد داشت، بخصوص برای شرکت­هایی که از بررسی کامل اثرات دیجیتال­سازی بر جنبه­ های مختلف کسب‌وکارشان غفلت می­کنند.
حداکثرسازی بازگشت سرمایه ­گذاری دیجیتال
مجمع جهانی اقتصاد(World Economic Forum) در گزارش ۲۰۱۵ خود، فناوری­های دیجیتال را به ۴ دسته تقسیم نموده است. این ۴ دسته عبارتند از :

 

سرمایه گذاری

فناوری‌های شناختی
این دسته فناوری‌ها شامل هوش مصنوعی و تحلیل داده ­های بزرگ می­باشد. هوش مصنوعی، پردازش و درک عمیق زبان طبیعی را جهت پاسخ به سوالات و ارائه پیشنهادها به کار می­برد. تحلیل داده ­های بزرگ نیز نسل جدیدی از فناوری­ها و معماری­ ها می­باشد که جهت استخراج ارزش و بهره­وری از حجم عظیم و متنوعی از داده ­ها طراحی شده است.
اینترنت اشیا و وسایل متصل (به اینترنت)
این فناوری­ به شبکه­ای از شبکه ­های تجمیع ­شده اشاره می­کند که بصورت خودگردان با استفاده از پروتکل­ های اتصال اینترنتی، با هم ارتباط برقرار می­کنند.
رباتیک
دربردارنده طراحی، ساخت، پیاده ­سازی و استفاده از ربات­ها می­باشد. خودکارسازی اتوماتیک فرآیندها، واسط ­های شناختی و دیگر اپلیکیشن­ های نرم ­افزاری که قادر به حرکت نمی ­باشند، جز این دسته محسوب می­شوند.
رسانه ­های موبایلی/ اجتماعی
شامل راهکارهای موبایلی و فناوری­های شبکه ­های اجتماعی می­باشد. راهکارهای موبایلی شامل وسایل، نرم ­افزار، زیرساخت و خدمات مرتبطی است که ارائه خدمات موبایلی را ممکن می­سازد. فناوری­های اجتماعی نیز همکاری بین ذی ­نفعان داخلی، شرکا، فروشندگان و مشتریان را تسهیل می­کنند. همچنین از این ارتباطات، داده استخراج می­کنند.
عموما فناوری­های دیجیتال به افزایش بهره ­وری، کاهش هزینه ­ها، بهبود جریان­ های درآمدی موجود و ایجاد جریان‌های درآمدی جدید، کمک می­کنند. با کاهش هزینه ­های فناوری­ هایی مانند چاپ سه بعدی و رباتیک در طول دهه ­های گذشته، شرکت­ها، سرمایه­ گذاری در حوزه دیجیتال جهت استفاده از ارزش ­های این فناوری­ها را افزایش داده ­اند. پیش از بررسی دقیق اثرات سرمایه­ گذاری دیجیتال بر بهره­ وری و چگونگی بیشینه ­سازی آن، مهم است سرمایه گذاری فناوری و پیشران­ها و روندهای بهره ­وری، بهتر درک شود.
۱.بهره­ وری و روندهای سرمایه ­گذاری در فناوری­ های جدید
با وجود این‌که رشد بهره وری در سطح کلان همچنان کند می­باشد، مطالعات نشان می­دهد که شرکت­ها بصورت کلی از رشد بهره­ وری سود برده و افزایش درآمد داشته­ اند. این امر پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ تشدید شده است. بر خلاف نگرانی درباره اثرات فناوری­ های جدید مانند هوش مصنوعی و رباتیک و خودکارسازی فرآیندها بر بیکار شدن نیروی انسانی، سطح بیکاری تقریبا ثابت مانده است.
موارد فوق بدین معنی نیست که تمامی شرکت­ها به میزان یکسانی از رشد بهره ­وری منتفع می­شوند. شرکت­های پیشرو در هر صنعت، دو برابر بیش از سایر شرکت­ها از رشد بهره ­وری سود می­برند.
۲.پیشران ­های سرمایه ­گذاری دیجیتال
سرمایه­ گذاری­ در فناوری ­های جدید از اهداف سازمان نشات می­گیرند. این پیشران ­ها، بر اساس منبع ارزش دیجیتال به سه دسته تقسیم می‌شوند:
      • بهبود تجربه­ مشتری بسته به چگونگی کاربرد فناوری‌های جدید به شکل ­های گوناگون ایجاد می­شود.
      • ایجاد مدل­ های جدید کسب ­وکار. مطالعات نشان می­دهد سرمایه ­گذاری در مدل ­های جدید کسب‌وکار،سخت­ترین و نادرترین هدف بهره­ گیری از فناوری‌های جدید می­باشد. تردید در حرکت به سمت مدل­ های جدید کسب‌وکار عمدتا ناشی از ترس کنار گذاشتن مدل­­های کسب‌وکار فعلی و دشواری تعیین مدل جدید کسب ­وکار می­ باشد. همچنین، ایجاد محیطی که معرفی و رشد مدل­ های کسب‌وکاری جدید را تشویق می­کنند نیز امری چالش ­زا است. این امر نیاز به تغییرات فرهنگی دارد تا نوآوری را در کانون راهبرد کسب ­و­کار قرار دهد که به نوبه خود مستلزم سرمایه‌گذاری بیشتر رهبر سازمان، اختیار بیشتر واحدهای کسب‌وکار برای نوآوری و عدم ترس از شکست و حاکمیت قوی و مسئولیت ­پذیر جهت اطمینان از خروجی­ های کسب ­وکاری ملموس است
ارتقا بهره‌وری که همچنان عمده ­ترین محرک شرکت­ها به سرمایه ­گذاری در فناوری‌های جدید می­باشد. آن‌ها این فناوری­ها را عمدتا برای بهبود فرآیندهای کسب‌وکاری موجود و بهینه­ سازی دارایی­ ها و منابع استفاده می­کنند و بنابراین هزینه­ هایشان را کاهش می­دهند و    می ­توانند مشتریان خود را حفظ کنند.

یافته­ های کلیدی در زمینه بازگشت سرمایه‌گذاری دیجیتال
در مدل رگرسیون اقتصادسنجی به کار رفته در مطالعه مجمع جهانی اقتصاد در سال ۲۰۱۸، درآمد و بهره­وری سرمایه­ گذاری در ۴ دسته فناوری برآورد شده است. این مدل به ۴ نتیجه کلیدی دست یافته است:
۱. بازگشت سرمایه ­گذاری در فناوری‌های جدید در مجموع مثبت بوده است. نکته قابل توجه اینست که وقتی این ۴ دسته به صورت ترکیبی با هم مورد استفاده قرار می­گیرند، بهره­ وری، بیش از سه برابر افزایش می­یابد.
فناوری‌های شناختی به تنهایی دارای بیشترین اثر می­باشند و پس از آن رسانه ­های اجتماعی و موبایلی قرار دارند. دلیل این امر را می­توان بلوغ بیشتر این فناوری ­ها نسبت به دو دسته دیگر دانست چرا که باعث شده کاربردهای کسب‌وکاری آن‌ها بهتر تعریف شود و انتظارات شفاف­ تری از آن‌ها وجود داشته باشد. فناوری­ های نابالغ  تنها زمانی شروع به ارزش­ آفرینی می­کنند که قابلیت ­های مرتبط با آن‌ها مانند زیرساخت داده، مهارت­ ها و دیگر سرمایه­ گذاری­های ناملموس، موجود باشند. به عنوان مثال، ایجاد ارزش از طریق داده ­های تولید شده توسط اینترنت اشیا، نیازمند زیرساخت قوی و مناسب داده و فناوری می­باشد.
اینترنت اشیا که با ۴۲ درصد از هزینهها، بیشترین سهم از سرمایه­ گذاری در فناوری دیجیتال را دارد، دارای کمترین اثر بر بهره ­وری و درآمد است (هنگامی­که به تنهایی مورد استفاده قرار می­گیرد). سرمایه‌گذاری ­های ترکیبی که به معنی بهره ­گیری از انواع دسته­ های فوق­ الذکر در کنار یکدیگر است، بهره ­وری نیروی کار را تا سه برابر بیشتر افزایش می­دهد.
تفاوت بین بازگشت سرمایه در حالتی که فناوری‌ها به صورت مجزا مورد استفاده قرار می­گیرد با حالتی که بصورت ترکیبی، بهره­ برداری می­شوند، نشان می­دهد که بهتر است شرکت­ها اهداف راهبردی واضحی داشته باشند، یعنی یک رویکرد بلند مدت به سرمایه­ گذاری در حوزه فناوری‌های جدید و درک چگونگی حداکثرسازی اثرات این فناوری‌ها.
۲.بازگشت سرمایه ­گذاری دیجیتال در بین شرکت­های یک صنعت متفاوت است و پیشگامان صنعت عمدتا از سرمایه ­گذاری در فناوری‌های جدید بیش از سایر بازیگران از مزایای ارتقا بهره ­وری منتفع می­شوند. شرکت­های پیشرو نیز عموما شرکت­های برتر صنعت از حیث درآمدی هستند.
۳.صنایع سنگین بیشتر از مزایای فناوری‌های رباتیک سود می­برند در حالی­که سایر صنایع مزیت بیشتری از رسانه ­های اجتماعی و موبایلی بدست می­آورند. در هر دو دسته صنایع سبک و سنگین، شرکت­ها عموما بهره مشابهی از فناوری‌های دیجیتال می­برند. البته لازم به تاکید است این بهره ­گیری، از فناوری‌های متفاوتی حاصل می­شود. صنایع سنگین، سرمایه­ گذاری بیشتر بر فناوری‌های سخت­ افزار محور انجام می‌دهند مانند اینترنت اشیا و رباتیک. اما صنایع سبک عمدتا بر فناوری‌های نرم ­افزاری سرمایه­ گذاری می­کنند و بهره­ وری بیشتری از فناوری‌های رسانه­ اجتماعی و موبایلی بدست می­آورند.
پیشگامان صنایع، بازگشت سرمایه بیشتری از سرمایه ­گذاری در حوزه رباتیک و رسانه­ های اجتماعی موبایلی کسب می­کنند اما سایر شرکت­های فعال در این صنایع، از فناوری‌های شناختی و اینترنت اشیا سود می­ جویند. پیشگامان که عمدتا از شرکت­های بزرگ هستند، دو برابر بیشتر از دنباله­ روها از مزایای فناوری‌های دیجیتال استفاده می­کنند. یکی از دلایل این امر اینست که سازمان­ های بزرگ عمدتا از فناوری‌های رباتیک استفاده می­کنند که بالغ­ تر از سایر فناوری‌ها می­باشد و بکارگیری آن‌ها ساده ­تر است. همچنین فناوری‌های شناختی و اینترنت اشیا، برای سازمان ­های بزرگ، بهره­ وری کمتری نسبت به سازمان ­های دنباله ­رو ایجاد می­کنند چرا که این فناوری‌ها نیاز به مدیریت قوی داده ­ها دارند و یکپارچه‌سازی سیستم ­های منسوخ و قدیمی در مقیاس بزرگ، چالشی اساسی است.

توانمندسازهای کلیدی جهت حداکثرسازی بازگشت سرمایه ­گذاری دیجیتال

با بررسی مقالات موجود در این حوزه، ۵ عامل اصلی توانمندساز که شرکت­ها برای بهینه­سازی بازگشت سرمایه خود نیاز دارند، مشخص شده است. این عوامل به شرح زیر می­باشد:
۱. رهبری چابک و نوآور در حوزه دیجیتال
در حالی ­که نوآوری در شرکت ­های جدید و استارتاپ­ها حاصل شده است، بازیگران سنتی نیاز به یافتن راه­ هایی دارند تا نوآوری را به کسب‌وکار خود وارد نمایند. از آنجا که تحول دیجیتال به صورت دفعی حاصل نمی­ شود، شرکت ­های فعلی می­بایست با بخش کوچکی از سازمان، این فرآیند را آغاز کنند و فرآیند ایجاد و یادگیری را تمرین نمایند و سپس آن را به مقیاس رسانند. در این راه، رهبران سازمان، نقشی کلیدی در متحد نمودن ذی نفعان دارند. تمرکز بر ۴ مورد زیر می­تواند حرکت به سمت تحول دیجیتال را تسهیل نماید:
  • ایجاد چشم­انداز و هدف
  • ایجاد فرهنگ دیجیتال در سراسر سازمان
  • رسوخ ذهنیت استارتاپی در سازمان
  • ایجاد فرآیند تصمیم­گیری شفاف و کارا
۲. برنامه توسعه مهارت­های آتی
مجموعه­ای از مهارت­های مناسب برای اجرای موفقیت­آمیز برنامه تحول دیجیتال ضروری است. اغلب اوقات، فرصت­های دیجیتال ارتباط نزدیکی به یکدیگر دارند و مجموعه کاملی از فرصت­های مرتبط، تنها توسط افرادی که مهارت تشخیص آن‌ها را دارند، می­تواند شناسایی شود. بدین منظور لازم است از دیدگاه چشم­انداز کلی سازمان در حوزه تحول دیجیتال، مهارت­های مورد نیاز، شناسایی و ارزیابی شوند. سپس مهارت­زایی پرسنل، استخدام افراد جدید و استفاده از نیروی کار فریلنس، می­تواند گزینه ­های سازمان در این زمینه باشد. استراتژی سازمان هر چه که باشد، بایستی محیطی تعاملی فراهم شود تا تجربه کاری کارکنان بهبود یابد و بتوانند خلاقانه و نوآورانه فکر کنند.
۳. تفکر اکوسیستمی
با تحول فناورانه، روش تولید محصولات و خدمات، توزیع و مصرف آن‌ها نیز دچار تحول شده است، از این­رو سازمان­های آینده­نگر، مرزهای خود را توسعه داده تا با کسب­وکارهای دیجیتالی دیگر، فراهم­کنندگان، مشتریان و حتی رقبای خود، یک اکوسیستم دیجیتال ایجاد کنند که می­تواند منجر به هوشمندی در بین صنایع شود. سازمان‌ها با استفاده از مدل ­های مختلف، با دیگر مشارکت ­کنندگان در اکوسیستم خود، همکاری باز(Open collaboration)خواهند داشت تا بتوانند از فرصت­های ناشی از داده ­ها بیشترین بهره را ببرند.

۴. دسترسی و مدیریت داده
هماهنگ ­سازی زیرساخت­ های قوی داده همراه با انبارهای داده و قابلیت ­های تحلیلی، با ابزارهای ارتباطی پیشرفته، می­تواند به      سازمان­ ها کمک کند تا تمامی پتانسیل ­های خود در حوزه فناوری مانند اینترنت اشیا را به منصه ظهور رسانند. سازمان­ها با استفاده از چنین فناوری ­هایی، داده ­های بسیار زیادی تولید می­کنند که می­تواند ایده ­های بسیار ارزشمندی برای آن‌ها فراهم آورد. ایجاد چنین بینش ­هایی در زمان مورد نیاز بدون زیرساخت ­های هوشمند و متصل بهم داده امکان­پذیر نیست.
۵. آمادگی زیرساخت­ های تکنولوژی
فناوری‌های دیجیتال وابسته به مجموعه فناوری‌های پایه ­ای هستند. همچنین شبکه ­های هوشمند و معماری مدرن برای چابکی کسب‌وکارها ضروری است چرا که به آن‌ها اجازه ارتقاء و یا کاهش سریع مقیاس را می­دهد. از جمله زیرساخت ­های فناوری ضروری،       می ­توان به موارد زیر اشاره نمود:
  • فناوری ابری
  • امنیت سایبری
  • همکاری بین­بخشی
  • شفافیت
اندازه ­گیری عملکرد سرمایه ­گذاری دیجیتال
سازمان­ها به‌طور معمول از مزایای فناوری ­های دیجیتال بهره می ­برند اما بسیاری از آن‌ها در اندازه ­گیری ارزش حاصل از سرمایه­ گذاری در این حوزه، دچار چالش هستند. دارا بودن چنین سنجشی هنگام تهیه طرح توجیهی(business case)اهمیت دو چندان می­یابد. سنجه ­های سنتی مانند جریان نقدینگی، ارزش خالص فعلی (NPV) عموما در حوزه سرمایه­ گذاری دیجیتال موفقیت­ آمیز نیستند چرا که این سرمایه ­گذاری ­ها دربردارنده سیکل ­های بازگشت نقدینگی طولانی ­مدت و همراه با عدم اطمینان و خروجی­ های ناملموس می­باشند. بنابراین شرکت­ها بایستی به فکر راه­های جایگزین باشند.
شرکت­های بسیاری در تلاش برای کمّی­ سازی تاثیرات تحول دیجیتال می­ باشند. بر خلاف سرمایه ­گذاری ­های سنتی، ثابت شده است اندازه ­گیری بازگشت سرمایه ­گذاری دیجیتال برای بسیاری از شرکت­ها مسئله­ ای چالشی است. نتایج تحقیقات نشان می­دهد که ۷۸ درصد از مدیران اجرایی این امر را بسیار کلیدی می­دانند و بسیاری نیز معتقدند فقدان طرح توجیهی، مهم­ترین مانع در این مسیر است.
در بین پیشگامان دیجیتال، ۵۶ درصد طرح توجیهی ایجاد کرده­ اند، ۳۴ درصد نیز اقدامات دیجیتال خود را بوسیله مجموعه‌ای از      شاخص ­های کلیدی عملکرد عمومی، اندازه ­گیری کرده ­اند. این مشکلات در ارزیابی­ ها، تاثیر مستقیمی بر تامین مالی پروژه ­ها دارند. مدیران ارشد مالی سازمان، به سختی به پروژه ­هایی که اثرات آن‌ها بصورت واضحی تعیین نمی ­شود، اعتبار تخصیص می­دهند.
چرا بازگشت سرمایه­ گذاری از فناوری­های دیجیتال دشوار است؟
سنجه ­های سنتی مانند بازگشت سرمایه (ROI) تاثیرات گسترده سرمایه­ گذاری دیجیتال را پوشش نمی­دهند. بسیاری از شرکت­ها در تلاش برای محاسبه ROI سرمایه­ گذاری­ های دیجیتال هستند اما بایستی توجه شود که این سرمایه­ گذاری­ها دارای تاثیرات گسترده ­تری هستند که توسط ROI محاسبه نمی­ شود. برای مثال، اثبات ارزش اقدامات سازمان در   شبکه ­های اجتماعی ذاتا کار دشواری است چرا که سازمان بایستی ارتباط بین سنجه ­هایی مانند احساسات مشتری و رشد درآمد را اندازه ­گیری کند. نتایج یک مطالعه نشان می­دهد که تنها ۱۶ درصد از بازاریابان گفته ­اند که قادر به کمی­ سازی تاثیرات شبکه­ های اجتماعی بر کسب‌وکار هستند. بررسی دیگری که توسط گارتنر منتشر شده نیز نشان می­دهد که ۷۵ درصد اپلیکیشن ­های موبایلی بدون چشم ­انداز توجیهی مثبت و یا حتی بدون هیچ توجیه مشخصی، توسعه می­یابند.
۱. مدیران ارشد مالی عمدتا بر سنجه­ های سنتی حساب می­کنند
در بسیاری از سازمان­ها، مدیران مالی از جمله تصمیم ­گیران اصلی در حوزه فناوری می­ باشند. این امر باعث ایجاد مشکل خواهد شد چرا که بسیاری از مدیران مالی، سنجه­ های مالی استاندارد مانند بازگشت سرمایه را ملاک قرار می­دهند؛ سنجه ­ای که نمی­تواند بصورت جامع ارزش ­های حاصل از سرمایه­ گذاری دیجیتال را برآورد کند.
۲. شرط­ بندی اشتباه
سرمایه ­گذاری ­های دیجیتال عمدتا مرتبط با فناوری­های در حال ظهور می­باشد که سریعا متحول می­شوند و آینده ­ای نامطمئن دارند. اندازه­گیری اثرات دیجیتال  اغلب به واسطه رویکردهای جزیره­ ای و ساختارهای قدرت منسوخ دست و پا گیر شده­اند.
فناوری ­های دیجیتال، مرزهای بین واحدهای سازمانی را در می ­نوردد و بر بخش­های مختلف مانند بازاریابی، فناوری اطلاعات، تجربه مشتری و عملیات تاثیر می­گذارد. فناوری دیجیتال این توان را دارد که نحوه تعاملات مشتری، فرآیندهای داخلی کسب‌وکار و حتی مدل کسب‌وکار را تغییر دهد. این امر نیازمند دیدگاهی جامع در سراسر سازمان می­باشد تا بتوان اثرات این قسم از سرمایه ­گذاری ­ها را ارزیابی نمود. با این حال بسیاری از سازمان­ها چنین رویکردی ندارند.
۳. مدیران ارشد سازمان با ادبیات دیجیتال، بیگانه هستند.
فناوری و ادبیات خاص آن، اغلب برای مدیران ارشد ناآشنا است. آن‌ها عمدتا با عباراتی نظیر هزینه­ ها، درآمدها و منابع آشنا هستند. به عنوان مثال برای سرمایه­ گذاری در شبکه ­های اجتماعی و تحلیل خروجی ­های حاصل، مدیران بایستی نرخ کلیک، تحلیل احساسات، لایک­ها و تبدیل آن‌ها به پارامترهای مالی را درنظر بگیرند.
سازمان­ها چگونه می­توانند اقدامات دیجیتال را اندازه ­گیری کنند؟
مدیران مالی و رهبران دیجیتال به اهمیت ایجاد رویکردی جایگزین برای اندازه ­گیری بازگشت سرمایه ­گذاری دیجیتال
پی­برده ­اند. به‌طور کلی می­توان سه دسته عمده از سرمایه­ گذاری­ های دیجیتال را مشخص نمود:
  • نگهداری یا ادامه کسب‌وکار به صورت معمول[۱] (تثبیت کننده)
  • تحول‌آفرین
  • فناوری دیجیتال درحال ظهور
 

در ادامه به نحوه ارزیابی هر یک از این سه دسته پرداخته می‌شود:
تثبیت کننده (BAU)(maintenance or business as usual ): این دسته از سرمایه­گذاری­ها با سنجه­های سنتی ارزیابی می­شوند. سرمایه‌گذاری در فناوری­های تثبیت­کننده به واسطه نیاز کسب‌و‌کارها به ادامه فعالیت­ خود و کاهش ریسک صورت می­پذیرد. این فناوری­ها، پیش­نیاز کسب‌وکار هستند. برای مثال نگهداری از وب‌سایت و پروژه­های مرتبط با امنیت و تطابق(Security/Compliance-related project)  جز این دسته می ­باشند. هدف این سرمایه­ گذاری­ های مقرون به صرفه شفاف است و مانند سایر پروژه ­ها از طریق سنجه­ های سنتی مدیریت پروژه مانند تطابق با بودجه، برنامه زمانی، بهره ­وری و کیفیت ارزیابی می­شوند. این پروژه ­ها عمده سرمایه­گذاری شرکت­ها در حوزه فناوری را شامل می‌شوند.
تحول­ آفرین: این سرمایه­ گذاری ­ها الزام مدیریتی دارند و اندازه­گیری آن‌ها غیرممکن و هدر دادن وقت است.
سرمایه­ گذاری ­های تحول­ آفرین نیاز به حمایت صریح از تحول دیجیتال، در سراسر سازمان دارد. در بسیاری از موارد، نیاز به هزینه بالایی دارند و منافع آن‌ها بسیار پراکنده و توزیعی می­باشد. در این موارد، ایجاد یک طرح توجیهی، چندان ضروری نیست. به همین دلیل است که تصمیم­گیری در خصوص چنین سرمایه­گذاری­هایی باید توسط راس سازمان اتخاذ شود و تخصیص بودجه متمرکز داشته باشد. سرمایه ­گذاری در سیستم­های کلیدی (هسته)، پلتفرم ­ها یا خدماتی که تجربه دیجیتال مشتری و یا عملیات را بهبود می­دهد، مثال­ هایی از سرمایه‌گذاری‌های تحول­ آفرین است.
  سرمایه­ گذاری در فناوری ­های در حال ظهور: این سرمایه‌گذاری‌ها نیاز به ارزیابی رفت و برگشتی دارد.
سرمایه ­گذاری در فناوری­های درحال ظهور، مرتبط با فناوری­های استقرار نیافته و نوظهور می­باشد. بازگشت چنین سرمایه ­گذاری ­هایی نیاز به محاسبه ­ای متفاوت دارد چرا که محاسبه ROI برای این دسته از سرمایه‌گذاری­ ها اقدامی مشخص و مرسوم نیست. این دسته از سرمایه­ گذاری­ ها را بایستی با رویکرد سرمایه­ گذاری خطرپذیر مدیریت نمود چرا که در حوزه ­هایی می­ باشند که به سرعت در حال تحول است و در بیشتر مواقع، بازگشت این سرمایه ­گذاری ­ها بسیار شهودی(speculative)است. علاوه بر این، فقدان مطالعه تطبیقی و تجربه قبلی، ایجاد طرح توجیهی را دشوار کرده است. در این موارد، سازمان بایستی رویکردی مشابه سرمایه­ گذاران خطرپذیر اتخاذ کند. ایده اصلی اینست که سرمایه­ گذاری اندکی بر ایده ­های مختلفی صورت می­گیرد و به آن‌ها اجازه داده می­شود به سرعت سعی و خطا کنند، آن‌هایی که پتانسیل قابل ملاحظ ه­ای دارند مشخص و بقیه رها می­شوند. ایده­هایی که پتانسیل مناسبی دارند باید بصورت پایلوت اجرا شوند. این ایده­ ها بصورت اثبات مفهوم و یا نسخه پایلوت بایستی اجرا شوند. پس از اینکه داده ­های اولیه جمع ­آوری شد، بایستی به عنوان ورودی طرح توجیهی استفاده شود تا امکان ­پذیری آن تست شود و سپس درباره ادامه یا توقف آن تصمیم­ گیری شود. انکوباتورها، آزمایشگاه­ های دیجیتال و مراکز نوآوری، مثال­هایی از این دسته سرمایه ­گذاری­ ها می‌باشند. ریسک اصلی در شرکت­هایی که چنین رویکردی دارند، تعیین زمان مناسب برای ارزیابی بازگشت سرمایه می­باشد. اگر این ارزیابی زودتر از موقع انجام شود می­تواند ایده ­های خوب را از بین ببرد و اگر دیر انجام شود به معنی از بین رفتن سرمایه ­گذاری است.
در این مواقع استفاده از داده ­های فراهم ­کنندگان فناوری و سایر شرکت­ها توصیه می‌شود.
اغلب سرمایه­ گذاری­ ها در حوزه فناوری ­های در حال ظهور، مشکل عدم وجود تجربه قبلی را دارند. در این زمینه می­توان از تجربه شرکت­های دیگر که پروژه مشابهی اجرا نموده ­اند استفاده نمود تا بتوان مزایا و هزینه­ های پنهان پروژه را شناسایی کرد. شرکت­ها بایستی رویکردی رفت و برگشتی و تدریجی برای سرمایه ­گذاری داشته باشند تا از همراستایی با اهداف کسب‌وکاری مطمئن گردند. همچنین     می­ توانند از نتایج یافته ­های موسسات پژوهشی، مجلات و فروشندگان فناوری برای ایجاد طرح توجیهی پروژه استفاده کنند.
هنگامی که ROI واضحی برای پروژه وجود ندارد، بهتر است سرمایه­ گذاری خودش را تغذیه کند.  سازمان­ها بایستی بکوشند درآمدهای تدریجی از سرمایه­ گذاری خود ایجاد کنند. هدف رشد بایستی برای پروژه تعریف شود و به آن دست یابد به نحوی که نه تنها هزینه­ های سرمایه­ گذاری اولیه پوشش داده شود بلکه هزینه ­های عملیاتی نیز برگشت داده شود.

کلیدواژه ها

سرمایه گذاری در تحول دیجیتال،فناوری های دیجیتال،بازگشت سرمایه گذاری دیجیتال،اقدامات دیجیتال

به اشتراک بگذارید